پدیده «ریزوماتیکشدن» تحول عمیقی در شیوه زندگی، هویت اجتماعی و حتی در ماهیت جرم و انحراف در جهان معاصر ایجاد کرده است. در این نوشتار، با بهرهگیری از مفهوم فلسفی ریزوم بهمثابه الگویی برای ساختارهای غیرمتمرکز و سیال، نشان میدهیم که انسان مدرن در عصر جهانیشدن بهصورت فزایندهای سبک زندگی خود را به شکل ریزوماتیک شکل میدهد. به بیان دیگر، فرد امروزین همزمان (و گاه متناقض) از مؤلفههای فرهنگی و ارزشی گوناگون بهره میگیرد و مرجعیت و معنابخشی را از نهادهای سنتی به «خود» منتقل کرده است. این تغییر بنیادین که با عاملیت نسلهای جدید بهویژه نسل Z و آلفا گره خورده، پیامدهای گستردهای در حوزههای مختلف داشته است؛ از بازتعریف مفاهیمی نظیر هویت، دین و «زندگی خوب» گرفته تا دگرگونی در الگوهای بزهکاری. جرم نیز در این بستر جدید جنبهای ریزوماتیک یافته است؛ به گونهای که ارتکاب جرم و قربانیشدن، از قیود مکان و زمان رها شده و نظریههای کلاسیک مانند بومشناسی جناییِ مکتب شیکاگو دیگر بهتنهایی قادر به تبیین آن نیستند. بهتبع این تحولات، سیاستگذاریهای جنایی سنتی با چالشهای جدی مواجه شده و نیازمند بازنگری است. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای تلاش می کند تحلیلی مبتنی بر واقعیت از نقش عاملیت نسل z و آلفا در بازتعریف الگوی سبک زندگی در عصر جهانی شدن جرم ارائه دهد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1404/2/21 | پذیرش: 1404/3/26 | انتشار: 1404/3/30